اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صور اسرافیل

نویسه گردانی: ṢWR ʼSRʼFYL
صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاخی که اسرافیل در وی دمد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ).آنچه اسرافیل در آن دمد. (مهذب الاسماء). آنچه اسرافیل روز محشر خواهد دمید یک بار جهت میرانیدن و بار دیگر برای زنده کردن و میان هر دو نفخه چهل سال فاصله باشد. (غیاث اللغات ). آنچه اسرافیل در آن دمد جهت میرانیدن و زنده کردن خلق . (منتهی الارب ) :
سرافیل را دید صوری بدست
برافراخته سر زجای نشست .

فردوسی .


گیتی بمثل سرای کار است
تا روز قیام و نفخت صور.

ناصرخسرو.


خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل
غریو سبحه ٔ رضوان و زیور حورا.

خاقانی .


سر برون زد ز مهد میکائیل
به رصدگاه صور اسرافیل .

نظامی .


و رجوع به صور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
صور اسرافیل . [ رِ اِ ] (اِخ ) میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی . مدیر روزنامه ٔ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملق...
صور اسرافیل از مجله‌های معروف، مهم و مؤثر[۱] صدر مشروطیت بود. شماره نخست این نشریه ۱۴ دی ۱۲۸۶ منتشر شد.[۲] جهانگیرخان شیرازی و قاسم‌خان تبریزی با همکا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامه‌نگار دوره مشروطیت ایران بود که پس از توپ بستن مجلس دستگیر شد و در باغ‌شا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.