صورت خوان
نویسه گردانی:
ṢWRT ḴWAN
صورت خوان . [ رَ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه در بازار نشنید(و) صورتهای ملائکه و بنی آدم و معامله ٔ ایشان را در روز قیامت با هم از عذاب و ثواب ... بمردم بازگوید... و از هر یک چیزی ستاند. (آنندراج ). درویشی که پرده ٔ مصور به دیوار آویزد و صورتها را یک یک وصف کند : علی صورت خوان ... مردی زبان آور بود در میدان صفاهان ... معرکه گیری کردی و صورت خوانی نمودی ... (تذکره ٔ قمی اوحدی از آنندراج ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.