صورت نمودن
نویسه گردانی:
ṢWRT NMWDN
صورت نمودن . [ رَن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گزارش خلاف واقع دادن . تضریب . سخن چینی . به دروغ خبری دادن . حقیقتی را قلب کردن و نمودن : گریختن من نه از سر عصیان بود، اما ترسیدم که بدخویان ترا صورتی نمایند و در حق فرزند خویش بزه کار شوی . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 99).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.