گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صوفی نویسه گردانی: ṢWFY صوفی . (اِخ ) از شعرای ایران و از مردم کرمان است و در شیراز میزیست . از اوست :صوفی بهوای نرگس جادوئی همواره بخاک عجز دارد روئی بهر دل من ترنج غبغب کافی است صفرای مرا میشکند لیموئی .(قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی صوفی افکن صوفی افکن . [اَ ک َ ] (نف مرکب ) از پا درافکننده ٔ صوفی . مست کننده ٔ صوفی . آنچه صوفی را از خود بیخود کند : می صوفی افکن کجا میفروشندکه در تابم... گنبد صوفی گنبد صوفی . [ گُم ْب َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نصرآباد بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین که در 12000گزی جنوب خاوری قصر، کنار راه شوسه ٔ قصرگ... صوفی علی صوفی علی . [ ع َ ] (اِخ ) (شیخ ...) در سلک اعاظم مریدان شیخ زین الدین خوافی بود و بر ادای وظائف طاعات و عبادات مراقبت داشت و جمعی کثیر از... صوفی کانی صوفی کانی . (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه ، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری هشتیان ... هوای آن سردسیر و سالم اس... صوفی کندی صوفی کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری خوی و شش هزار و پانصد گزی جنوب ... صوفی محله صوفی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 3 هزارگزی جنوب باختری شهسوار و 1 هزارگزی راه فرعی شه... صوفی مشرب صوفی مشرب . [ م َ رَ ] (ص مرکب ) صوفی روش . صوفی مسلک . آنکه به طریق صوفیان رود. رجوع به صوفی و صوفیه شود. یحیی صوفی یحیی صوفی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن جعفربن علی کذاب ، از سادات حسینیه ٔ قم است . صاحب تاریخ قم آرد: پسران جعفربن علی الکذاب از بریهه می... صوفی شگفتی صوفی شگفتی . [ ش ِ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قطور بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در39 هزارگزی جنوب باختری خوی و 9 هزارگزی جنوب راه اراب... صوفی ترخان صوفی ترخان . [ ت ُ] (اِخ ) اسماعیل . رجوع به اسماعیل صوفی ترخان شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود