گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صید افکندن نویسه گردانی: ṢYD ʼFKNDN صید افکندن . [ ص َ / ص ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکار کردن . نخجیرکردن . حیوان وحشی یا اهلی را صید کردن : تماشا کرد و صید افکند بسیاردهی خرم ز دور آمد پدیدار.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود