اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صید انداختن

نویسه گردانی: ṢYD ʼNDʼḴTN
صید انداختن . [ ص َ / ص ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) شکار کردن . نخجیر کردن . صید از پا درآوردن . شکار گرفتن :
وز آنجا سوی صحرا ران گشادند
بصید انداختن جولان گشادند.

نظامی .


گفتا نه که تیر چشم مستم
صید از تو ضعیف تر نینداخت .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.