گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صید زدن نویسه گردانی: ṢYD ZDN صید زدن . [ ص َ / ص ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شکار کردن صید. شکار کردن . صید را به تیر یا حربه ٔ دیگر از پا درآوردن : آن کمان ابرو که تیر غمزه اش هر زمانی صید دیگر می زند.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود