اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صید گشتن

نویسه گردانی: ṢYD GŠTN
صید گشتن . [ ص َ / ص ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) صید شدن . شکار شدن . به دام افتادن . اسیر صیاد شدن :
بهر صیدی می شدی بر کوه و دشت
ناگهان در دام عشق او صید گشت .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.