صیدلانی
نویسه گردانی:
ṢYDLANY
صیدلانی . [ ص َ دَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان ، مکنی به ابوسعد. شاعری ادیب و فاضل و از مردم جرجان است .مؤلف دمیة القصر بسیاری از اشعار او را آورده است .وی بسال 463 هَ . ق . درگذشت . (الاعلام زرکلی ص 915).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
صیدلانی . [ ص َ دَ ] (ع ص نسبی ) نسبت است به صیدلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صَنْدَلانی . صَیْدَنانی . صَنْدَنانی . عطار. (دهار). پیلور...
صیدلانی . [ ص َ دَ ] (اِخ ) تخلص شاعری باستانی است ودر لغت فرس اسدی به بیت ذیل او استشهاد کرده است :چو روشن شد انگور همچون چراغ بکردند ان...
صیدلانی .[ ص َ دَ ] (اِخ ) رجوع به عبداﷲبن حسن صیدلانی شود.
خرنوب صیدلانی . [ خ َ ب ِ ص َ / ص ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرنوب شامی . این خرنوب بهترین قسم خرنوب است . (یادداشت بخط مؤلف ).