اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صیعر

نویسه گردانی: ṢYʽR
صیعر. [ ص َ ع َ ] (اِخ ) قبیله ای است به یمن از قضاعه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خفته سیار. [ خ ُ ت َ / ت ِ س َی ْ یا ] (ص مرکب ) آنکه بر اثر نوعی بیماری در خواب راه می رود. خفته رو. (یادداشت بخط مؤلف ).
ابن سیار. [ اِ ن ُ س َی ْ یا ] (اِخ ) ابوماهر موسی بن یوسف بن سیار. طبیب ایرانی در عصر آل بویه . علی بن مجوسی شاگرد او بوده و خود او در طب تا...
فیروزجاه سیار. [ هَِ س َی ْ یا ] (اِخ ) نام مراتع ییلاقی است که طایفه ٔ فیروزجاهی در آن ییلاق و قشلاق میکنند. و هر خانواده در کنار یکی از چ...
ابراهیم بن سیار. [اِ م ِ ن ِ س َی ْ یا ] (اِخ ) النظّام البصری ، مکنی به ابواسحاق . پیشوای فرقه ٔ نظامیه ٔ معتزله ، از قدمای علماء بصره و یکی ...
اصحاب ابراهیم بن سیار. [ اَ ب ِ اِ م ِ ن ِ س َی ْ یا ] (اِخ ) نظامیه . پیروان ابراهیم بن سیار نظام بودند که افکار فلسفی را با سخنان معتزله در...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.