اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صیقل دادن

نویسه گردانی: ṢYQL DʼDN
صیقل دادن . [ ص َ / ص ِ ق َ دَ ] (مص مرکب ) جلا دادن . روشن ساختن . افروختن . زدودن :
خاک زنگار برآورد خوشا زنگاری
که دهد آینه ٔ دیده و دل را صیقل .

سلمان (از آنندراج ).


نمیدانم که صیقل داده مرآت ضمیرم را
که زنگ خانه ٔ آیینه می ریزد غبار من .

محمداسحاق شوکت (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.