اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضال

نویسه گردانی: ḌAL
ضال . [ ضال ل ] (ع ص ) گمراه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتخب اللغات ). گمره . غوی . تائه . بیراه . (دهار). بیره . ج ، ضالون (مهذب الاسماء)، ضالین :
بس ز نقش لفظهای مثنوی
صورتش ضالست و هادی معنوی .

مولوی .


چونکه از میخانه مستی ضال شد
تسخر و بازیچه ٔ اطفال شد.

مولوی .


وحشتت همچون موکل می کشد
که بجوی ای ضال منهاج رشد.

مولوی .


- ضال ّبن ضال ؛ شتمی است عربان را. (منتهی الارب ). یُقال : ضال ٌ بال ؛ اتباع . (مهذب الاسماء). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ضال ّ؛ غلامی که راه خانه ٔ مولی گم کرده بی قصد اباق . بخلاف آبق که قصد گریز نیز دارد. کذا فی الجرجانی . در اصطلاح فقهی ضال ّ،انسان یا حیوان گمشده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زال بدافعال . [ ل ِ ب َ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). و رجوع به زال بدفعال ، زال رعنا، زال...
زال مستحاضه . [ ل ِ م ُ ت َ ض َ / ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زال عقیم است که کنایه از دنیا باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) : ای زال مستحاضه ...
زال بیگ گرجی . [ ب ِ گ ِ گ ُ ] (اِخ ) از معتبران طبقه ٔ گرجیه و طرفدار سلطان حیدرمیرزا (فرزند سوم شاه طهماسب ) بود خواهر وی از همسران شاه طهم...
زال سپیدابرو. [ ل ِ س ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از دنیا است : از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزداین زال سپیدابرو وین مام سیه پستان...
زال سرسپید سیه دل . [ ل ِ س َ س ِ دِ ی َهَْ دِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و مردم بی مهر و شفقت باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) : این ...
ختو. [ خ َ] (اِ) نوعی از قطاس ذات الثدیه است در دریاهای شمالی . (یادداشت بخط مؤلف ).ماهی زال . ذوالقرن : و یرتفع من الصغانیان الی و اشجرد من الزعفران...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.