گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ضأر نویسه گردانی: ḌAR ضأر. [ ض َءْرْ ] (ع اِ) کوفت . حب افرنجی . شجر. مبارک . سیفیلیس ۞ . رجوع به حب افرنجی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی شالی زار شالی زار. (اِ مرکب ) کشتزار برنج . آنجا که برنج کارند. شفق زار شفق زار. [ ش َ ف َ ] (اِ مرکب ) شفق جلوه . شفق کده . شفقستان . چیزی سرخ و گلگون . (ناظم الاطباء). سرخرنگ : ز دست خودش بر سر دار کن ز خونش هوا ر... زار شدن زار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن . رنجور شدن : شاد بودی ببانگ زیر و کنون زار و نالان شدی و زرد چو زریر. ناصرخسرو.|| بخواری و زبونی ا... زار کردن زار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ضعیف کردن کسی را. نژند کردن . ناتوان ساختن : گفت رنجش چیست زخمی خورده است گفت جوع الکلب زارش کرده است ... خراش زار خراش زار. [ خ َ ] (اِ مرکب ) آنچه خراش بسیار دارد. آنچه واجد خراش زیاد است : روی زمین معرکه از نعل مرکبان گردد چو لوح سینه ٔ سوهان خراشزار.... خرم زار خرم زار. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جره ٔ بخش مرکزی شهرستان کازرون ، واقع در 63هزارگزی جنوب خاوری کازرون کنار راه فرعی کازرون ب... الم زار الم زار. [ اَ ل ُ ] (اِ مرکب ) زمینی که ته کُلَش هنوز در آن بر جای مانده باشد ۞ . آلم زار. (یادداشت مؤلف ). ارم زار ارم زار. [ اِ رَ ] (اِ مرکب ) گلزار. لاله زار. (بهار عجم ) (آنندراج ) : پریخانه هر گوشه ، از روی خوش ارم زار هر سو ز گیسوی خوش . طغرا.و این کلمه ... چمن زار چمن زار. [ چ َ م َ ] (اِ مرکب ) معروف است . (از آنندراج ). مرغزار سبز و خرم . (ناظم الاطباء). جایی که چمن و سبزه روید. چمنستان . چمن خیز : بیا س... زار و وار زار و وار. [ رُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) در غایت بیچارگی . در نهایت بدحالی . (فرهنگ کلمات و مصطلحات راحة الصدور راوندی چ محمد اقبال ص 503) : من... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۲ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود