ضرح
نویسه گردانی:
ḌRḤ
ضرح . [ ض َ ] (ع مص ) راندن . یکسو کردن . (منتهی الارب ). || دور کردن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). || باطل کردن گواهی کسی را و از اعتبار انداختن . (منتهی الارب ). جرح کردن گواهی کسی و دورکردن آن از خود. (منتخب اللغات ). || لگد زدن ستور. (منتهی الارب ) (تاج المصادر). || گور کندن برای میت . (منتخب اللغات ). گور کردن برای میت . (منتهی الارب ). گور کردن . (زوزنی ). زمین کندن . (تاج المصادر). || لحد کندن در گور. (منتهی الارب ). || رهایی دادن . (منتخب اللغات ).
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
درطول تاریخ تفکرات اجتماعی، می توان دو جریان عمده فکری را در امور و پدیده های اجتماعی مختلف شناسایی و بررسی نمود : نخست، جریان فکری معتقد به بی قانونی...