اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضعف

نویسه گردانی: ḌʽF
ضعف . [ ض ِ ] (ع اِ) یک مثل چیز و ضِعْفاه دو مثل آن . یا ضعف مانند چیزی است هر قدر که زیاده باشد، و منه یقال : لک ضِعفه و یریدون مِثلیه او ثلثة امثاله لأنه زیادة غیرمحصورة. و قوله تعالی : یضاعف لها العذاب ضعفین (قرآن 30/33)؛ یعنی سه عذاب . (منتهی الارب ). مانند. (دهار) (منتخب اللغات ). دو برابر. ۞ دو برابر چیزی . زیاده بر چیزی . (منتخب اللغات ). دوچندان . (دهار) (مهذب الاسماء). دوتا. (زمخشری ). دوتو. دوچند. مضاعف . دو مقابل . ج ، اضعاف :
همسنگ دوده زاج و همسنگ زاج مازو
وز صمغ ضعف هر دو آنگاه زور بازو.

؟ (در صفت ساختن مرکب سیاه ).


|| هفتاد ۞ . || عذاب ۞ . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ضعف . [ ض َ ع َ ] (ع اِ) جامه های دوچند کرده . (منتهی الارب ). جامه های دوتاکرده شده . (منتخب اللغات ).
ضعف . [ ض ُ / ض ُ ع ُ ] (ع اِمص ) سستی و ناتوانی . خلاف قوت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضَعف . رجوع به ضَعف شود. ابوعمرو گوید ضَعف (بفت...
ضعف . [ ض ُ ] (ع مص )ضَعف . ضعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ).
ضعف . [ ض َ ] (ع مص ) ضُعف . ضَعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ). سست شدن . (زوزنی ). || زیاده گردانیدن آنها را پس جهت او و یاران و...
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست: نَئیز (اوستایی: نَئِزَ nae-za) لاواز (کردی: لاوازی) کلیبتا klibatã (سنسکریت) ناتوانی، سستی (پارسی دری)
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین این است: مرمن marman (سنسکریت) ****فانکو آدینات 09163657861
غش و ضعف . [ غ َش ْ ش ُ ض َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بیهوشی و ناتوانی . غش مأخوذ از غشی عربی است . رجوع به غش و غشی شود.
ذعف . [ ذَ ] (ع مص ) ذَعاف . بمردن . هلاک شدن .
ذعف . [ ذُ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ ذُعاف .
ذعف . [ ذَ ] (ع مص ) زهر دادن . کسی را زهر خورانیدن . زهر در طعام کردن . سم دادن . مسموم کردن . دواخور کردن . چیزخور کردن .
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.