اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضماد

نویسه گردانی: ḌMAD
ضماد. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن ثعلبه ٔ ازدی (و یقال ضِمام ، و الاول اکثر). صحابی و دوست پیغمبر اکرم در جاهلیت . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ضماد. [ ض ِ ] (ع اِ) ۞ مرهم . (دهار) (زمخشری ). مرهم جراحت . (مهذب الاسماء). دارو که بر جراحت نهند. ادویه با مایعی درآمیخته که بر عضوی نهند...
ضماد. [ ض ِ ] (ع مص ) بستن چیزی بر جراحت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). و منه : ضَمدَ عینه بالصبر؛ ای جَعله علیها. (منتهی الارب ). || زد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.