ضمام
نویسه گردانی:
ḌMAM
ضمام . [ ض ِ ] (اِخ ) ابن ثعلبة. صحابی است . رجوع به ضمادبن ثعلبة شود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زمام . [ زُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) هر علف بلندی . (ناظم الاطباء). گیاه بلند. (از اقرب الموارد). رجوع به زُمّان شود.