ضمان
نویسه گردانی:
ḌMAN
ضمان . [ ض ِ] (ع اِ) اندرون نامه . ج ، اَضمان . (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۶۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ضمان . [ ض َ ] (ع مص ) کفیل شدن . (منتخب اللغات ). در عهده شدن . ضامنی . (غیاث ). ضمانت . پایندانی . (مهذب الاسماء). عهدان . عُهیدی . (منتهی الا...
ضمان . [ ض َ ] (اِخ ) ابن بشیر انصاری . وی به امر یزیدبن معاویه با سی سوار امام علی بن الحسین (ع ) و اسرای اهل البیت را همراه خود از شام ...
این اصطلاح مربوط به یک قاعده حقوقی بوده و معنی آن به شرح ذیل میباشد:
1. هنگامی که فروشنده مالی را به خریدار می فروشد و پس از اینکه فروشنده وجه مورد م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زَمان دنباله پیوسته هستی و رخدادهاست که ظاهراً در روند برگشتناپذیری از گذشته تا کنون و از اکنون تا آینده رخ میدهند.[۱][۲][۳] زمان کمیت تشکیلدهنده ا...
زمان . [ زَ ] (اِ) بمعنی فوت و موت و مرگ باشد. (برهان ). بمعنی مرگ باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). موت . مرگ ....
زمان . [ زُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) صاحب منتهی الارب در ذیل «ز م م » آرد: زمان کرمان گیاه بالیده و بلند. ولی ظاهراً زمام است که تحریف شده ا...
زمان . [ زِم ْ ما ] (اِخ ) نام جد الفند زمانی و نام الفند سهل بن شیبان بن ربیعةبن زمان بن مالک بن صعب بن علی بن بکربن وائل یا زمان بن تیم...
زمان . [ زِم ْ ما ] (اِخ )ابن کعب بن أود. جدی است جاهلی . (از اعلام زرکلی ).