ضمیر
نویسه گردانی:
ḌMYR
ضمیر. [ ض ُ م َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک دمشق و گویند آن قریه و حصنی است در آخر آن قسمت از حدود دمشق که نزدیک سماوة است . (معجم البدان ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زمیر. [ زَ ] (ع ص ) غناء زمیر؛ سرود نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زمیر. [ زِم ْ می ] (ع اِ) نوعی از ماهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
زمیر. [ زُ م َ ] (اِخ ) بنوزمیر. نام بطنی از تازیان . (از ناظم الاطباء).