اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضیج

نویسه گردانی: ḌYJ
ضیج . [ ض َ ] (ع مص ) ضیجان . میل کردن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). عدول کردن . (منتخب اللغات ). چسبیدن . || خطا شدن تیر. (تاج المصادر). خطا کردن تیر از نشانه . تخلف تیر از نشانه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ذیج . [ ذَ ] (ع مص ) آشامیدن آب و مانند آن .
زیج . (معرب ، اِ) معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند. (برهان )... و بمناسبت آن ۞ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زیج نشستن . [ ن ِ ش َت َ ] (مص مرکب ) در تداول ، مدتی دراز انزوا گزیدن . روزهای بسیار در خانه منزوی بودن و به دیدار کسان و خویشان و آشنایان ...
جداول زیج بطلمیوس . [ ج َ وِ ل ِ ج ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام کتابی از بطلیموس که معروف به القانون المسیر(؟) است و شرح ثاون اسکندرانی بر آن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.