اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طاب طاب

نویسه گردانی: ṬAB ṬAB
طاب طاب . (اِ) طبطاب : و بگذشته شدن او توان گفت که سواری و چوگان و طاب طاب و دیگر آداب این کار مدروس شد. (تاریخ بیهقی ). رجوع به طبطاب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
الاَّن طاب لی الموت .[ اَل ْ ن َ ب َ لیَل ْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) اکنون مرگ مرا گواراست . این جمله هنگامی گفته شود که کسی را از غایت سخت...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.