اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طاسک پرچم

نویسه گردانی: ṬASK PRCM
طاسک پرچم . [ س َ ک ِ پ َ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طاس پرچم شود :
ای ظفر مرکب ترا همراه
طاسک پرچم تو قبه ٔ ماه .

سیف اسفرنگ .


کاسه ای کز سر بدخواه تو پر سودا بود
زود باشد که ترا طاسک پرچم گردد.

امامی هروی .


دولت تو هر کجا زد علم کبریا
طاسک پرچم شود دشمن وی را جبین .

سیف اسفرنگ .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.