طاق برنهادن . [ ب َ ن ِ
/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) یا بر طاق نهادن . کنایه از فراموش کردن . (برهان ) (انجمن آرا). || ترک دادن چیزی . (برهان ) (انجمن آرا). و رجوع به بر طاق نهادن شود
: مرد از دورنگی طاق به ، این رنگها بر طاق نه
هم دور خور هم دور ده ، وانصاف بستان صبح را.
خاقانی .