طاق گرا. [ ق ِ گ َرْ را ] (اِخ ) در جاده راه کرند به سر پل کنونی (حدود حلوان قدیم ) بین آبادی سرخه دیزه ، و پاطاق ، گردنه ای است که چون از فراز آن بنشیب شروع شود، در اثناء راه بطاقی رسند که مانند طاق بستان ، از کوه کنده شده و آن طاق به طاق گرا معروف میباشد. در افواه آمده که دلاکی آن طاق را ساخته ، این طاق ساده و ازهرگونه زینت یا کتیبه و آثار عاری است
: ز حد بیستون تا طاق گرّا
جنیبتها روان با طوق و هرّا.
نظامی .
اندر عهد یزدجردبن هرمز قصه ٔ شروین و خورین بوده است ، و آنک روم خوانند نه روم بوده است ، و شنیده ام روم حلوان خوانده اند، و آن تاه دُزد، که خورین او را بکشت ، راه داشته است آنجا که اکنون طاق گرا خوانند. و شروین رااز آن زن جادو دوست گرفت ، که مریه خوانندش ، و او رامدتی آنجا ببست . چنانکه در قصه گویند، و خدای داند کیفیت آن . و اندر سیرالملوک گفته است که شروین را نوشیروان عادل بروم بگذاشت تا خراج بستاند، در آن وقت که او باز میگردید از جهت خروج پسرش انوش زاده . (مجمل التواریخ والقصص ص
95). از ده کرند تا شهر حلوان بگریوه ٔ طاق گرا فرو باید رفت هشت فرسنگ . (نزهةالقلوب چ لندن ص
165).