گفتگو درباره واژه گزارش تخلف طالع نگون نویسه گردانی: ṬALʽ NGWN طالع نگون . [ ل ِ ع ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ) نگون طالع. بخت بد.ستاره ٔ نحس . اقبال ناسازگار. طالع نحس : ای طالع نگون من ای کجرو حرون ای نحس بی سعادت وی خوف بی رجا. مسعودسعد.گل آلوده ای راه مسجدگرفت ز بخت نگون طالع اندرشگفت .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی نگون طالع نگون طالع. [ ن ِ ل ِ ] (ص مرکب ) بی طالع. بی نصیب . بدبخت . (ناظم الاطباء). نگون اختر. نگون بخت . وارون بخت : گِل آلوده ای راه مسجد گرفت ز بخت نگ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود