طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن الحسین القواس . کنیتش ابوالوفا بوده در جامع منصور به فتوی دادن و وعظ اشتغال داشت . تدریس فقه و قرائت قرآن میکرد. مردی زاهد و آمر به معروف بود. نزدیک به پنجاه سال در مسجد منصور اقامت گزید و روان خویش را در طریق عبادت و سختی معیشت همواره قرین مشقت داشتی ، در شب جمعه ٔ هفتم شعبان سال 473 هَ . ق . دنیا را بدرود گفت . او را در جوار شریف ابوجعفر دفن کردند. (مناقب احمدبن حنبل ص 523).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (ابومنصور)، فقیه شافعی ، متکلم اشعری و ریاضیدان میباشد. فهرست مندرجات ۱ - شرح حال و آثار بغدادی ۱.۱ - محل و سال تولد ۱.۲ -...