طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن زنگی بن طاهر ملقب به عزالدین فریومدی . وزیر خراسان . و مؤیدی دهستانی کتاب الفرج بعدالشدّة را بنام او از تازی به پارسی ترجمه کرده است . (ترجمه ٔ تاریخ ادبیات براون ج 4ص 135) و صاحب «الذریعه » آرد: ابن زنگی فریومدی سلطانی است که حسین بن اسعد (سعد) بن حسین دهستانی مؤیدی مؤلف «جامعالحکایات فی ذکر الفرج بعدالشدة» تألیف خود را بنام وی کرده است . (از الذریعه ج 5 ص 50).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (ابومنصور)، فقیه شافعی ، متکلم اشعری و ریاضیدان میباشد. فهرست مندرجات ۱ - شرح حال و آثار بغدادی ۱.۱ - محل و سال تولد ۱.۲ -...