طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن زینب . یکی از سرکردگان عساکرخلف بن احمد فرمانروای سیستان بوده است . (تاریخ یمینی چ تهران ص 249) و در نسخه ٔ خطی تاریخ یمینی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ص 204 طاهربن ربیب ضبط شده است . مؤلف حبیب السیر (چ خیام ج 2 ص 376) آرد: در آن هنگام که خلف بن احمد بدسیسه پسر خود طاهر را بکشت طاهربن زینب و بعضی دیگر از اعیان امراء سیستان که این حرکت شنیع از خلف مشاهده نمودند خاطر برخلاف او قرار داده عریضه ای نزد یمین الدوله فرستادند و استدعا نمودند که لواء ظفر انتها بدان صوب توجه نماید... و رجوع به تاریخ سیستان خلف زینب ص 349، 351، 353، 354 شود.
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طاهربن عمر الطبری القاضی الفقیه الشافعی . کنیتش ابوالطیب . مردی ثقه وراستگو و متدین و پرهیزکار و آشنا به اص...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ البیع ابی سعید النحوی چنانکه ازتاریخ حافظ محب الدین بن النجار نقل شده ، ابوعبدالرحمن السلمی ، قطعه ای چند از ا...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بیهقی (شیخ الرئیس ) مؤلف تاریخ بیهق آرد: او از دستگرد ۞ ربع کاه بوده است و خواجه عبداﷲ دستجردی از فرزندان ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالمنعم . در تاریخ حلب نسب وی را از تاریخ ذهبی بدین طریق بیان کرده : طاهربن عبدالمنعم بن عبیداﷲبن غلبون ابوال...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ )ابن عرب بن احمد، استاذ القراء الاصبهانی . وفات وی به سال 786 هَ . ق . بوده است . وی را قصیده ای است به نام قصیدةالطاهری...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن علی بن مشکان ملقب به ثقةالملک . مرحوم قزوینی در حواشی چهارمقاله درباره ٔ وی آرد وزیر سلطان مسعودبن ابراهیم بود ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن علی الجرجانی . چنانکه از فهرست شیخ منتجب الدین استنباطمیشود فقیهی فاضل بوده است . (روضات الجنات ص 336).
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن فخرالملک بن نظام الملک ملقب بناصرالدین در درج وزارت ، و دری برج صدارت بود و بعد از عزل قوام الدین درگزینی به وزار...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن فضل بن سعید. وی ازسفیان بن عیینه روایت کرده است . محمدبن منذربن سعید ازدی به ما خبرداد که خطا میکند و راه خلاف ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن فضل حلبی . او را از سفیان بن عیینه و حجاج اعور روایت است . ابن حبان گوید: حدیث را به ثقات آن چنان نسبت میدهد که...