طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن سعید ابوالقاسم المقری ٔ النیشابوری . وی از عبیداﷲبن موسی العبسی ، و ابونعیم ،و آدم بن ابی ایاس ، سماع حدیث کرده . ابراهیم بن علی الذهلی ، و حسن بن سفیان نیز از او روایت دارند. حاکم ابوعبداﷲ، محمدبن عبداﷲ النیسابوری حافظ، ذکر کرده است که طاهر مقری ٔ نیشابوری ، در نیشابور و بغداد تحدیث میکرد. محمدبن علی المقری مرا خبر داده ، گفت محمدبن عبداﷲ الحافظ مرا خبر داد که بخط ابی عمرو المستملی خواندم که طاهربن سعید المقری در ماه جمادی الاخرة سال 247 هَ . ق . درگذشته است . (تاریخ خطیب ج 9 ص 355).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (ابومنصور)، فقیه شافعی ، متکلم اشعری و ریاضیدان میباشد. فهرست مندرجات ۱ - شرح حال و آثار بغدادی ۱.۱ - محل و سال تولد ۱.۲ -...