اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طاهر

نویسه گردانی: ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن صالح بن احمد جزایری دمشقی . متولد به سال 1268 و متوفی به سال 1338 هَ . ق . مؤلف (تلخیص ادب الکاتب ) تألیف ابن قتیبة. کتاب او در مطبعه ٔ سلفیه در 206 صفحه طبع شده است . و او راست کتاب «اتمام الانس فی عروض الفرس » که در دمشق به طبع رسیده است . (از الذریعه ج 4 ص 419) و صاحب معجم المطبوعات آرد طاهربن صالح بن احمد الجزائری ثم الدمشقی . وی یکی از دانشمندان عصر حاضر و زاده ٔ دمشق است . نخست مفتش مدارس دمشق شد به سال 1268 (چنانکه در کتابی که بخط جزائری در کتابخانه ٔ تیموریه محفوظ است خوانده ام ) عشقی مفرط به گردآوردن کتابهای خطی و تفحص درآنها داشت ، و بر اثر آن بختش یاوری کرد، و توفیق ایجاد کتابخانه ای در ظاهریه دمشق یافت ، و کتابهائی را که در کتابخانه ها متفرق بود جمعآوری و تمامی را به کتابخانه ٔ ظاهریه نقل کرد. در قدس شریف نیز کتابخانه ای بنام «مکتبةالخالدیة» احداث کرد. سپس در سال 1914 از ستم ترکان فراراً از دمشق به مصر شد. و بعد از سالی چند به سال 1918 م . به دمشق باز گشت ، و بسمت عضو عامل مجمع علمی عربی ، و مدیر کتابخانه ٔ ظاهریه منصوب گشت ، و سه ماه پس از بازگشت به دمشق در همانجا درگذشت از تصانیف وی کتب مفصله ٔ ذیل به طبع رسیده است :
1 - اتمام الانس ، فی عروض الفرس . این کتاب رساله ای است در علم عروض و قوافی ، و در دمشق چاپ شده است . 2 - ارشاد الالباء الی طریق تعلیم الفبا. دراین کتاب مباحثی لغوی از حروف هجا و ترتیب و رسم الخط و حرکات و ضوابط و مفردات و اعداد، و فوائد بسیاری درباب نطق و کتابت مندرج داشته . کتاب مزبور در مطبعه ٔ اهلیه به بیروت سال 1321 هَ . ق . به طبع رسیده است . 3 - بدیعالتلخیص ، و تلخیص البدیع. این کتاب عبارت است از قصیده ٔ بدیعیه ای که بدین بیت آغاز میشود:
بدیع حسن بدورنحو ذی سلم
قد راقنی ذکره فی مطلع الکلم
این قصیده را شرحی نیز هست . کتاب مزبور، یک نوبت در ولایت سوریه ٔ دمشق به سال 1296 و نوبت دیگر درچاپخانه ٔ سنگی مطبعه ٔ مصطفی واصف به دمشق سال 1299 طبع و نشر گردیده است . 4 - تدریب اللسان ، علی تجرید البیان ، (بمراقی علم الادب ). به (شماره ٔ 22 از همین فهرست مصنفات ) رجوع شود. 5 - تسهیل المجاز، الی فن المعمی والالغاز. در مطبعه ٔ سوریای دمشق به سال 1303 چاپ شده . 6 - التقریب ، لاصول التعریب ، در این کتاب بعض الفاظ معرب ، و روش تعریب را بیان کرده . و در پایان آن فهرستهائی نیز ترتیب داده است . و در چاپخانه ٔ سلفیه به سال 1337 آن را بچاپ رسانده اند. 7- التمرین ، علی البیان والتبیین . (بمراقی علم الادب ). به شماره ٔ 22 از همین فهرست مصنفات رجوع شود. 8 - تمهیدالعروض ، الی فن العروض . این کتاب در مطبعه ٔ سوریای دمشق به طبع رسیده است . 9 - توجیه النظر الی اصول علم الاثر. (مصطلح الحدیث ). مصنف در تعریف این کتاب گفته که : این تصنیف مشتمل است بر فصلی چند که مطالعه کنندگان در کتب حدیث و سیر و اخبار را بسی سودمند باشد. و بیشتر مندرجات آن از کتب اصول فقه و اصول حدیث نقل شده است ، ودر مصر به سال 1320 هَ . ق . طبع گردیده . 10 - جدول الحروف العربیة القدیمة و الحدیثة و الهندیة و الیونانیة، الخ . در این کتاب از رسم الخط حروف و حرکات و اعراب آن گفتگو کند. در مطبعه ٔ سنگی بدون تاریخ به طبع رسیده است . 11 - الجواهر الکلامیة، فی العقاید الاسلامیة (در توحید) نوبتی به دمشق به سال 1313 و نوبت دیگر به مصر و بدون تاریخ ، طبع و نشر یافته است . 12 - حدائق الافکار، فی رقائق الاشعار. در دمشق به مطبعه ٔ سنگی چاپ شده است به سال 1299. 13 - الحکم المنثوره . در مصر به طبع رسیده است . 14- دائرة فی معرفة الاوقات و الایام (در علم میقات ) در مطبعه ٔ سنگی در دمشق چاپ شده است . 15 - رسائل ، فی علم الخط. در مصر به چاپ رسیده . 16 - شرح خطب ابن نباته . در مصر طبع شده . 17 -شرح خطبة الکافی ۞ این کتاب از اصول لغت و نشأت و اشتقاق آن گفتگو کند، و در مصر بدون تاریخ به طبع رسیده است . 18 - عمدةالمغرب ، و عدةالمعرب . قصیده ای است در ذکر الفاظ نحویه . در مطبعه ٔ سنگی در سوریای دمشق چاپ گردیده است . 19 - الفوائد الجسام ، فی معرفة خواص الاجسام . (در طبیعیات ) آغاز کتاب بدین جمله افتتاح شده است : الحمداﷲ الذی اوجدالعالم من العدم ، و اودع فیه ابدع الاسرار والحکم . این کتاب در مطبعه ٔ معارف سوریای دمشق به سال 1300 به طبع رسیده است . 20 - مدخل الطلاب ، الی علم الحساب در دمشق در 46 صفحه چاپ شده است . 21 - مد الراحة، لاخذ المساحة. در ولایت سوریا در سال 1310 در 28 صفحه چاپ شده است . 22 - مراقی علم الادب . قسم اول ، در حروف و شکل و اعراب آن ، این بخش را به «ارشاد الالباء، الی طریق تعلیم الف باء» نام نهاده ، چنانکه در شماره ٔ 2 گذشت قسم ثانی در تمرین و آن بنام التمرین ، علی البیان والتبیین در مطبعه ٔ اهلیه ٔ بیروت به سال 1325 هَ . ق .به طبع رسیده است قسم ثالث در تجرید؛ و نام آن تدریب اللسان ، علی تجریدالبیان است ؛ و آن نیز به سال 1325هَ . ق . در مطبعه ٔ اهلیه ٔ بیروت طبع شده است . 23 - منیته الاذکیاء، فی قصص الانبیاء. این کتاب را از زبان ترکی به عربی ترجمه کرده و در دمشق به سال 1299 چاپ گردیده است . 24 - میزان الافکار، شرح معیارالاشعار. درعروض و قوافی ، که به سال 1300 در لکنهو به طبع رسیده است .
شیخ طاهر جزائری در نشر رسائل ابن المقفع، و اختصار شرح کتاب امنیةالالمعی وغیر آن نیز همتی شایان ذکر مبذول داشته است . (معجم المطبوعات ج 1 ص 688). زرکلی در الاعلام آورده که طاهر جزائری بیشتر زبانهای شرقی را نیک فراگرفته بود چنانکه زبانهای ِ عبری ، سریانی ، حبشی ، زواوی ، ترکی ، و فارسی را خوب میدانست و نیز زرکلی گوید: کتابی هم بنام عقوداللئالی فی الاساتید العوالی دارد که طبع شده است . و تفسیر بزرگی هم تصنیف کرده که هنوز بچاپ نرسیده . وبزرگترین اثری که از او برجای مانده ، یادداشتهائی است که مجموع آن بالغ بر ده مجلد شود، و آن یادداشتهاعبارت است از مطالعات و گزیده ٔ آنچه از نفائس کتابهای خطی و چاپی به دست آورده . شیخ محمد سعیدبانی دمشقی را کتابی است بنام «تنویرالبصایر، بسیرة الشیخ طاهر» که تاریخ زندگانی صاحب ترجمه را در آن بتفصیل ذکر، و اخلاق و مزایای وی را کاملاً بیان کرده است و این کتاب نیز بچاپ رسیده است . ولادتش به سال 1268 و وفاتش به سال 1338 هَ . ق . بوده است . (الاعلام زرکلی ج 2 ص 442).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
طاهر. [ هَِ ] (ع ص ) پاک . ج ، اطهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ): رجل طاهر الثیاب ؛ مرد پاکیزه لباس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ثیاب طهاری ؛ ج ،...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) نام یا لقب یکی از پسران پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (نصاب الصبیان ) : رسول را سه پسر بوداز خدیجه : قاسم ، طیب ، طاه...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) از نعوت حسن بن علی بن محمدبن علی بن موسی بن جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام .
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) بروزگار سلطان بایسنغر اناراﷲ برهانه ، شاعری زیباسخن بوده است ، و این مطلع او راست :از چمن بگذر و آن سرو سهی قد را دان نیست...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) یکی از کارگزاران ایوبیان در حلب بوده است . (رجوع به النقود ص 128 شود).
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) آل طاهر. رجوع به طاهریان و آل طاهر شود.
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم مکنی به «ابوالوفا». اوکسی است که کشته شدن عزّالدوله ٔ بختیاربن معزالدوله دیلمی ، با مشورت او و به فرمان ...
طاهر. [ هَِ ](اِخ ) ابن ابراهیم بن سله (کذا). وی جدّ مادری مفضل بن سعد مافرّوخی اصفهانی ، و پسر عم ّ استاد ابوالحسن علی ّبن احمدبن العباس ا...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی ابوالطیب موسوم به زکی . نیای خاندان زکی در بیهق بوده است . علی بن زید بیهقی آرد: زکی ابوالطیب را...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن طاهر السجری ۞ . کنیت وی ابوالحسین و پزشکی فاضل ، و به صناعت پزشکی عالم ، و در آن صناعت بس دق...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.