طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز، صاحب عقدالفرید. نام وی را (صفحه ٔ 121 ج 2 چ محمد سعید العریان ) ذیل عنوان باب الحلم و دفع السیئة بالحسنة بدینسان آرد: و انشد طاهربن عبدالعزیز:
اذا ما خلیلی اسامرةً
و قدکان من قبل ذا مجملا
تحملت ما کان من ذنبه
و لم یفسد الاَّخر الاوّلا.
و در صفحه ٔ 335 همان جلد ذیل باب التماس الرزق و مایعود علی الاهل والولد آرد: قال طاهربن عبدالعزیز: اخبرنا علی بن عبدالعزیز قال انشدنا ابوعبید القاسم بن سلام :
لاینقص الکامل من کماله
ماساق من خیر الی عیاله .
و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (ابومنصور)، فقیه شافعی ، متکلم اشعری و ریاضیدان میباشد. فهرست مندرجات ۱ - شرح حال و آثار بغدادی ۱.۱ - محل و سال تولد ۱.۲ -...