طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ](اِخ ) ابن عبدالعزیزبن عیسی بن سیار، ابوالحسن الدعاء، معروف به «ابن الحصری » از ابوبکربن مالک قطیعی ، واسحاق بن سعدبن الحسن بن سفیان النسوی سماع حدیث کرده . خطیب گوید: من خود از او حدیث فراگرفته و به قید کتابت آوردم . از بندگان صالح خداوند بشمار میرفت . و مردی پارسا بود و صدوق . از او شنیدم که گفت مولدش در سال 356 هَ . ق . بوده ، و در ماه جمادی الاخرة یا رجب سال 425 از دنیا رحلت کرد. (تاریخ خطیب ج 9 ص 358).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن سعید ابوالقاسم المقری ٔ النیشابوری . وی از عبیداﷲبن موسی العبسی ، و ابونعیم ،و آدم بن ابی ایاس ، سماع حدیث کرده . ابر...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ )ابن سعیدبن ابی سعید فضل اﷲبن ابی الخیر ، مکنی به ابوالقاسم . شیخ رباط بسطامی بوده است به بغداد و در همان شهر در روز دوش...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن سعیدبن فضل اﷲبن ابی الخیر ابوالفتح بن ابی طاهربن ابی سعید میهنی صوفی برادر بزرگتر طاهربن سعید، مکنی به ابوالقاسم ا...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن سلطان العلماء امیرمحمد طاهربن میرسید علی بن سلطان العلماء. او راست : حاشیه ای بر شرح هدایةالاثیریة. (از الذریعه ج 6 ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن سهل اسفراینی شیخ بن حرستانی است . حافظ ابوالقاسم در ترجمه ٔ احوال او گوید: با اینکه ثقه نبود به کار ناپسند میپرداخت...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن صالح بن احمد جزایری دمشقی . متولد به سال 1268 و متوفی به سال 1338 هَ . ق . مؤلف (تلخیص ادب الکاتب ) تألیف ابن ق...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن اسحاق بن ابراهیم بن سلمة الضبی مولاهم کنیه ٔ وی ابوالقاسم است . پدرش در بغداد قاضی بود. وی از علی بن ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالرشید البخاری . او راست : کتابی بنام خلاصة الفتاوی . زیلعی محدث ، احادیث کتاب مزبور را تخریج کرده است . وفات طاه...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز، صاحب عقدالفرید. نام وی را (صفحه ٔ 121 ج 2 چ محمد سعید العریان ) ذیل عنوان باب الحلم و دفع السیئة بالحسنة ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طاهربن الحسین الخزاعی . نواده ٔ طاهر ذوالیمینین ، وی بعد از فوت پدر افسر امارت بر سر نهاد، و ایام حکومتش تا ...