طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن سهلویه بن الحارث بن یزیدبن بحر، ابوالحسین النیسابوری ، هنگامی که عازم زیارت خانه ٔ خدا بود به بغداد آمد. و در آنجااز محمدبن اسماعیل بن اسحاق المروزی از یاران علی بن حجر، و از عباس بن منصور الفرندآبادی ، و از مکی بن عبدان ، و محمدبن احمدبن دلویه الدقاق ، و احمدبن محمد الخداشی ، و ابوحامد احمدبن محمد الشرقی ، و ابوحامدبن بلال ، و محمدبن حمدویة المروزی روایت حدیث کرد. ازهری ،و ابومحمد خلال ، و ابوالحسن محمدبن عبدالواحدبن محمدبن جعفر، از طاهر ما را حدیث روایت کردند. طاهر مردی عدل و ثقه بود، گواهی وی نزد حکام همواره مقبول بود، حسن بن محمد الخلال مرا گفت : چون طاهربن سهلویه از زیارت حج به بغداد بازگشت ، در بغداد از او سماع حدیث کردیم . و آن سال 379 بود، و در همان سال نیز طاهربن سهلویه این جهان را بدرود گفت . دیگری گفته است که هنگام مرگ وی هفتادساله بود. (تاریخ خطیب ج 9 ص 357).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) اصرم . رجوع به تاریخ سیستان صص 314 - 324 شود.
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) انجدانی ، شاه طاهر از سادات عالی درجات انجدان . من محال قم ، موطنش کاشان ، مولدش همدان ، جامع علوم صوری و معنوی بود، مد...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) بادار ۞ طاهر مأمون درقی . رجوع به تاریخ سیستان ص 394 شود.
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) بصیر معروف به میرزاطاهر بصیر الملک فرزند میرزا احمد کاشانی . مؤلف «کشف الابیات مثنوی » که به سال 1299 چاپ شده است . م...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) جعفربن محمد الصادق علیه السلام امام ششم شیعیان . آن حضرت را القاب بسیار است ، اشهرها: الصادق و منها الصابر والفاضل و الط...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) (حاجی - افندی ) یکی از مشاهیر خوشنویسان و معلم خط عبدالمجیدخان (سلطان عثمانی ) بوده و به سال 1262 هَ . ق . درگذشته است ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) حامدی . وی در حامدیه که شهری در صعید مصر از توابعبخش قنا است بسر میبرده ۞ و در سال 1311 درگذشته است . او راست : «الکشف...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) زینب . مؤلف تاریخ سیستان آرد: و سپهسالار طاهر زینب بود که آنگاه سرهنگ خواندندی او را. (تاریخ سیستان ص 347). وی همان ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) (سلطان ...) پسر سلطان احمد جلایر است ، در آن هنگام که قرایوسف ترکمان بر عراق عرب یورش میخواست برد، سلطان احمد در بغداد...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) (سید...) مزار امامزاده ای است در هزارخال از محال کُجورکه بانی آن ملک کیومرث رستمداری بوده است . (سفرنامه ٔ مازندران و...