طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن طاهر عبدالرحمن القرشی الزهری . از فرزندان ابی سلمةبن عبدالرحمن بن عوض بوده ، معروف به «ابن الناهض » است اقامتگاه وی سرقسطة بود، از ابوذر هروی روایت کند، از ابوعمرو طلمنکی نیز. خط نیکو نبشتی . ابن جیش ، بنقل از ابن الابار، و ابوبکر الکمیت بن الحسن ، بشرح مزبور ترجمه ٔ احوال او را ضبط کرده . ابن الابار در کتاب تکملة گفته که او ساکن سرقسطه و از شعراء عمادالدوله ، ابی جعفربن المستعین باﷲ، ابی ایوب بن هود بود. حمیدی گفته که من او را ملاقات کرده ام ، و بسیاری از اشعاراو را نزد وی خوانده ام . (حلل السندسیة ج 2 ص 144).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۲ ثانیه
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طاهربن الحسین الخزاعی . نواده ٔ طاهر ذوالیمینین ، وی بعد از فوت پدر افسر امارت بر سر نهاد، و ایام حکومتش تا ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طاهربن عمر الطبری القاضی الفقیه الشافعی . کنیتش ابوالطیب . مردی ثقه وراستگو و متدین و پرهیزکار و آشنا به اص...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ البیع ابی سعید النحوی چنانکه ازتاریخ حافظ محب الدین بن النجار نقل شده ، ابوعبدالرحمن السلمی ، قطعه ای چند از ا...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بیهقی (شیخ الرئیس ) مؤلف تاریخ بیهق آرد: او از دستگرد ۞ ربع کاه بوده است و خواجه عبداﷲ دستجردی از فرزندان ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالمنعم . در تاریخ حلب نسب وی را از تاریخ ذهبی بدین طریق بیان کرده : طاهربن عبدالمنعم بن عبیداﷲبن غلبون ابوال...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ )ابن عرب بن احمد، استاذ القراء الاصبهانی . وفات وی به سال 786 هَ . ق . بوده است . وی را قصیده ای است به نام قصیدةالطاهری...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن علی بن مشکان ملقب به ثقةالملک . مرحوم قزوینی در حواشی چهارمقاله درباره ٔ وی آرد وزیر سلطان مسعودبن ابراهیم بود ...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن علی الجرجانی . چنانکه از فهرست شیخ منتجب الدین استنباطمیشود فقیهی فاضل بوده است . (روضات الجنات ص 336).
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن فخرالملک بن نظام الملک ملقب بناصرالدین در درج وزارت ، و دری برج صدارت بود و بعد از عزل قوام الدین درگزینی به وزار...
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن فضل بن سعید. وی ازسفیان بن عیینه روایت کرده است . محمدبن منذربن سعید ازدی به ما خبرداد که خطا میکند و راه خلاف ...