طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، ابوعبداﷲ البغدادی . وی به نیشابور فرود آمد، و در آنجا از ابوحامد محمدبن هارون الحضرمی ، و احمدبن القاسم برادر ابواللیث الفرائضی ، و محدثانی که بعد از آن دو تن بوده اند،روایت حدیث کرد. حاکم ابوعبداﷲ البیّع، از طاهر روایت دارد، طاهر زیرکترین محدث از عداد عراقیان و نیکوترین فتوی دهندگان از آنان بود، و از حیث کتابت نیز نیکوتر از آنها بشمار میرفت ، و از همگی آنان بیشتر مورد استفاده بود. خبرد داد مرا محمدبن علی المقبری ، ازمحمدبن عبداﷲبن محمد الحافظ که گفت ابوعبداﷲ طاهر البغدادی ، روز پنجشنبه ٔ هشتم ربیع الاول سال 383 هَ . ق . در نیشابور وفات یافت . (تاریخ خطیب ج 9 ص 358).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (ابومنصور)، فقیه شافعی ، متکلم اشعری و ریاضیدان میباشد. فهرست مندرجات ۱ - شرح حال و آثار بغدادی ۱.۱ - محل و سال تولد ۱.۲ -...