طراز
نویسه گردانی:
ṬRʼZ
طراز. [ طَرْ را ] (ع ص ) نگارگر جامه . زینت کننده . این صنعت در میان بنی اسرائیل در وقتی که از مصر بیرون آمد معروف بود. (خرو 28، 39، 35، 38، 23) (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تار تراز. [ رِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تار طراز. طراز معرب تراز باشد. تار منسوب به تراز. تار بسیار باریک که جامه ٔ پادشاهان را با آن می...
تراز کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار و مستوی کردن چیزی . || قرار دادن تراز در آخر حساب . بالانسه ۞ . (فرهنگستان ). معادل کردن دو ستون...