اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طرح

نویسه گردانی: ṬRḤ
طرح . [ طُرْ رَ ] (ع ص ) مکان بعید. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
طره بازی . [ طُرْ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازی که اطفال بازند و آن چنان است که کرباسی را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند و در محاوره ...
طره بخاخ . [ طَ رَ ب َخ ْ خا ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان بهمن شیر بخش مرکزی شهرستان آبادان در 15هزارگزی جنوب خاوری آبادان و 5هزارگزی خاوری ش...
گلمه تره . ۞ [گ ُ م َ ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خردل . (نصاب طبری ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زرین تره . [ زَرْ ری ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) تره ای از زر. تره ٔ ساخته از طلا : پرویز بهر خوانی زرین تره گستردی کردی ز بساط زر، زرین تره را ...
سلمه تره . [ س َ م َ ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاهی است ۞ دو پایه از تیره ٔ فرفیونیان که گیاهان مضر است . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 24...
سلمی تره . [ س َ ت َ رَ ] (اِ مرکب ) گیاهی است و چنان نماید که تاج خروس بری باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سلمه تره شود.
تره پور. [ رِ پ ُ ] (اِخ ) ۞ بلوکی است در ولایت دیپ ۞ که در ایالت سن ماریتیم ۞ فرانسه و بر کنار دریای مانش واقع شده است و 5400 تن س...
خشک تره . [ خ ُ ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) سبزی وقتی که خشک کرده باشند. سبزی خشک . (یادداشت بخط مؤلف ).
پرمن تره . [ پْرِ / پ ِ رِ م ُ رِ ] (اِخ ) ۞ عضو فرقه ٔ مذهبی که در 1120 م . توسط قدیس نُربر ۞ در محلی به همین نام تأسیس شد. اعضای این ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۹ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.