اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طرخان

نویسه گردانی: ṬRḴAN
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) نیزک طرخان پادشاه بادغیس بوده و در حدود 87 هَ . ق . که قتیبه با پادشاه شومان صلح کرد نیزک طرخان بعضی اسرا از تازیان نزد خود داشت و قتیبه بدو نوشت و آن اسرا را بخواست و او را در نامه ٔ خود بیم داد. نیزک ازاو بهراسید و آن اسرا را رها کرد و نزد قتیبه فرستاد. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 256، 257 و 266 شود : و هم در این سال (87 هَ . ق .) قتیبه صلح کرد با طرخان ملک ترک . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
طرخان .[ طَ ] (معرب ، اِ) ترخان . اسم است مر رئیس شریف را.(منتهی الارب ). شریف . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). رئیس شریف در قوم خویش . و آن لغت ...
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) لقب حمیدبن ابی حمید طویل است . (منتهی الارب ).
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) نام قهرمانی تورانی در شاهنامه . (فهرست ولف ) : سرافراز طرخان بیامد دوان بدین روی دژ با یکی ترجمان . فردوسی .به طرخان چ...
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) والد سلیمان تیمی است . (منتهی الارب ). رجوع به ابوالمعتمر سلیمان شود.
طرخان . [ طَ ] (اِخ )نام پدر فیلسوف بزرگ ابومحمدبن طرخان فارابی است .
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) نام پدر محمد حافظ بیکندی است .
طرخان . [ طَ ] (اِخ ) نام پدر ابوالینبغی عباس از قدیمترین شاعران ایران که در قرن دوم میزیسته است . رجوع به ابوالینبغی در احوال و اشعار ر...
چاله طرخان، روستایی از توابع بخش قلعه نو شهرستان ری در استان تهران, ایران است. جمعیت این روستا در دهستان قلعه نو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ...
ابن طرخان . [ اِ ن ُ طَ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حسن . از استادان غناء و موسیقی ، و او را از ادب نیز بضاعتی بوده است و از اوست : کتاب النوادر ...
ابراهیم بن احمد طرخان . [ اِ م ِ ن ِ اَ م َ دِ طَ ] (اِخ ) کتابی خطی در سیصد صفحه از او در اروپا موجود است به نام کتاب السمات فی اسماء النبا...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.