طرف گرفتن . [ طَرَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از حمایت کردن باشد.(برهان ) (غیاث اللغات ). جانب داری کردن
: وقت است که تابند رخ از جانب آتش
گیرند خلایق طرف ابروی آن را.
جمال الدین سلمان (از آنندراج ).
نگرفته ز انصاف تو در معرکه ٔ لاف
شادی طرف شادی و غم جانب غم را.
محمد عرفی .
|| گوشه نشینی . (برهان ) (غیاث اللغات ). || سرحدگیری . (برهان ).