شاخ تا شاخ جستن . [ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) شاخ بشاخ جستن . شاخ به شاخ پریدن : بر سر خاکستر انده نشست وز بهانه شاخ تا شاخی بجست .مولوی (از ...
لام تا کام نگفتن . [ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ هیچ نگفتن . دم نزدن . ما احار جواباً. ما رد علی سوداء و لا بیضاء.
تا کشتن همراه بودن . [ ک ُ ت َ هََ دَ ] (مص مرکب ) (...همراه بودن ) تا قتل همراه بودن . تا خون همراه بودن . کنایه از کمال عداوت و دشمنی اس...
در عربی، طنطن یا مطنطن که در ماده سخن تقلید صدای کوبش طبل است، به معنی پرآوازه و پر سر و صدا که در آفاق مشهور شده است. حتی در مقام سخن، وقتی میگوییم ...
نخست چنین گوید در این نامه که همیشه عالم مردم دور و بر علم و کسب دانش بوده اند.