اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طعنه زن

نویسه گردانی: ṬʽNH ZN
طعنه زن . [ طَ ن َ / ن ِ زَ ] (نف مرکب ) ملامتگر. عیبجو. بدگو :
گر طعنه زنش معاف کردی
با موکب خود مصاف کردی .

نظامی .


به جان آید از دست طعنه زنان
که خود را بیاراست همچون زنان .

سعدی (بوستان ).


خاکش طعنه زن گوی عنبرآکنده و ریگش طیره ده مروارید پراکنده . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 36).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.