اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طفل

نویسه گردانی: ṬFL
طفل . [ طَ ] (ع مص ) درآمدن تاریکی شب . (منتخب اللغات ). در شبانگاه درآمدن . (منتهی الارب ). میل کردن آفتاب به غروب . به غروب قریب شدن آفتاب به وقت غروب . (منتخب اللغات ). سرخی گرفتن آفتاب . (منتهی الارب ). به سرخی مایل شدن آفتاب قبل از غروب . (ازلغات اضداد است ). (منتهی الارب ). || پروردن ناقه بچه را و نیکو اصلاح وی کردن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تفل .[ ت َ ف َ ] (ع مص ) ناخوش شدن بوی تن از نابکار داشتن عطر. (از تاج المصادر بیهقی ). بدبوی گردیدن و بدبوئی که از ترک طیب باشد. (منتهی ...
تفل . [ ت َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) رجل تفل ؛ مرد بدبوی ، نعت است از تَفَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تفل . [ ت ُف ْ ف َ ] (ع اِ)لغتی است در تتفل به معنی روباه یا روباه بچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تتفل و تتفله شود.
تفل . [ ت ُ ] (ع اِ) خدو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تُفال ، بصاق . (اقرب الموارد). || کفک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
تفل . [ ت ِ] (ع اِ) تُفالَه . ثِفل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اغلب بجای ثفل آید. (دزی ج 1 ص 149). || فضله : شکمش درد گرفت و بسی تفل از...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.