طفوق
نویسه گردانی:
ṬFWQ
طفوق . [ طُ ] (ع مص ) کردن گرفتن . (منتهی الارب ). شروع کردن . آغازیدن . در کاری ایستادن . (زوزنی ). شروع کردن چیزی . || نزدیک شدن . (منتخب اللغات ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تفوق . [ ت َ ف َوْ وُ ] (ع مص ) فراخی نمودن در عیش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فواق فواق مکیدن بچه شیر را. (منتهی الارب...
تفوق جستن . [ ت َ ف َوْ وُ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) بالاتر رفتن و بالاتر شدن . (ناظم الاطباء). برتری جستن . غلبه یافتن . تفوق یافتن . رجوع به تفو...
تفوق داشتن . [ ت َ ف َوْ وُ ت َ ] (مص مرکب ) برتری و رجحان داشتن بر کسی یا چیزی . مزیت داشتن : ز نقش پای تو معراج سربلندیهاست زمین هزار تف...
تفوق یافتن . [ت َ ف َوْ وُ ت َ ] (مص مرکب ) برتری یافتن . غلبه یافتن . فایق شدن . رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود.