طفیل
نویسه گردانی:
ṬFYL
طفیل . [ طَ ] (اِخ ) طفیل و شامة دو کوهند به ده فرسنگی مکه . عرام گوید طفیل کوهک بسیار سیاهی است در میان پشته ای از ریگ متصل به هرشی . اصمعی در کتاب الجزیرة و رخمة گوید: آبی است خاصة مر بنی دئل را در کوهکی بنام طفیل و شامة کوهک دیگری است نزدیک آن . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
طفیل الکنانی . [ طُ ف َ لُل ْ ک َ ] (اِخ ) از شعرای محدثین است .
تفیل . [ ت َ ف َی ْ ی ُ ] (ع مص ) بنهایت رسیدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اکتهال نبات . (اقرب الموارد). || زیاده را فز...