اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طل

نویسه گردانی: ṬL
طل . [ طُل ل ] (ع اِ) گردن . || یک خوردنی از شیر. (منتهی الارب ). ج ، طلل . || شیر. (منتخب اللغات ). شیر. و منه یقال : ما بالناقة طل ؛ ای ما بها لبن ٌ. (مهذب الاسماء). || کمی شیر ناقه . (منتهی الارب ). || خون . (منتهی الارب )(منتخب اللغات ). || پیه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
چاه تل . [ ت َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای تنگستان از بلوکات فارس ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 132).
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان قلعه تل بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 12هزارگزی شمال باغ مالک ، کنار راه اتو...
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 12هزارگزی خاور فهلیان و 3هزارگزی ...
تل منس . [ ت َل ْ ل ُ م َن ْ ن َ ] (اِخ ) قلعه ای به شام نزدیک معرةالنعمان . (از معجم البلدان ).
تل بندی . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سردسیر است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
تل بیز. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جره که در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
تل سرخ . [ ت ُ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
تل سنگ . [ ت ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و188تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
تل آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا ولایت که در بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر واقع است و 416 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است . این دهستان بین دهستانهای ابوالعباس ، باغ ملک و ج...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.