طل
نویسه گردانی:
ṬL
طل . [ طَل ل ] (ع مص ) دیرداشت وام . امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب ). || کمی شیر ناقة. (منتهی الارب ). کم شدن شیر ناقه . (منتخب اللغات ). || سخت راندن شتران را. (منتهی الارب ). || تر شدن زمین از شبنم . تر کردن شبنم زمین را. (منتخب اللغات ). باران رسیده شدن زمین . || رایگان شدن خون مقتول یا خون قصاص ناگرفته . (منتهی الارب ). قصاص ناگرفتن خون را. (منتهی الارب ). باطل شدن خون . (تاج المصادر). باطل و هدر کردن خون . (منتخب اللغات ). باطل کردن خون . (تاج المصادر). || کم کردن حق کسی را و ناچیز گردانیدن . || اندودن . || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
تل ابراهیم . [ ت َل ْ ل ِ اِ ] (اِخ ) نامی است که اکنون شهر مرد ۞ را نامند که از شهرهای شنعا بود. رجوع به فرهنگ ایران باستان صص 118-119 ...
تل شورستان . [ ] (اِخ ) موضعی است به بخارا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کامپی تل لو. [ت ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ حاکم نشینی است در کورس به ایالت یاستیا و 200 تن سکنه دارد.
قلعه تل گوه . [ ق َ ع َ ت ُ گ َ وَ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 10هزارگزی جنوب خاور فهلیان و ک...
قلعه نو تل سرخ . [ ق َ ع َ ن ُ ت ُ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 59 هزارگزی خاور اردکان و کنار را...