طل
نویسه گردانی:
ṬL
طل . [ طَل ل ] (ع مص ) دیرداشت وام . امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب ). || کمی شیر ناقة. (منتهی الارب ). کم شدن شیر ناقه . (منتخب اللغات ). || سخت راندن شتران را. (منتهی الارب ). || تر شدن زمین از شبنم . تر کردن شبنم زمین را. (منتخب اللغات ). باران رسیده شدن زمین . || رایگان شدن خون مقتول یا خون قصاص ناگرفته . (منتهی الارب ). قصاص ناگرفتن خون را. (منتهی الارب ). باطل شدن خون . (تاج المصادر). باطل و هدر کردن خون . (منتخب اللغات ). باطل کردن خون . (تاج المصادر). || کم کردن حق کسی را و ناچیز گردانیدن . || اندودن . || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تل خداشک . [ ت َ خ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز است که 540 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
تل سرکوه . [ ت ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیرراه است که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
تل بطریق . [ ت َل ْ ل ُ ب َ ](اِخ ) شهری بود به سرزمین روم در ناحیه ٔ مرزی ، سیف الدولةبن حمدان آنرا ویران کرد. (از معجم البلدان ).
تل بمیان . [ ت َ ب ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تل بزان است که در بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تل افغانی . [ ت ُ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر...
تل بابونه . [ ت َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چرام است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
تل کشفهان . [ ت َل ْ ل ِ ک َ ف َ ] (اِخ ) موضعی است میان لاذقیه و حلب و صلاح الدین ایوبی مدتی بالشکر خود در آنجا مقیم گردید. (از معجم البلد...
تل عقرقوف . [ ت َل ْ ل ُ ع َ رَ ] (اِخ ) از بناهای کیکاوس در زمین بابل . ابن البلخی آرد: بعد از کیقباد نبيره ٔ او کیکاوس ... پادشاهی بگرفت ... ...
تل بردنگان . [ ت ُ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 195 تن سکنه دارد. (از فرهنگ...