اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طل

نویسه گردانی: ṬL
طل . [ طَل ل ] (اِخ ) دیهی است از دیههای غزه به فلسطین . (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تل قاتل . [ ت ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیره راه بخش برازجان است که در شهرستان بوشهر واقع است و 473 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
تل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر روی هم چون خرمنی گرد کردن . کوت کردن . بر روی یکدیگر نهادن چون تلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ...
تل گردو. [ ت َ گ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاهو است که در بخش مرکزی بندرعباس واقع است و 1214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8...
تل مشگی . [ ت ُ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بکش است که در بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع است و 131 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
تل محمد. [ ت َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است که در بخش سمیرم شهرستان شهرضا واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)...
تل محری . [ ت َل ْ ل ِ م َ را ] (اِخ ) وآن تل بحری و تل بلیخ است . شهر کوچکی است میان قلعه ٔ مسلمةبن عبدالملک و رقه و در وسط آن قلعه ای ...
غلیوم تل . [ غ ِ ت ِل ل ] (اِخ ) تلفظ عربی گیوم تل ۞ . رجوع به گیوم تل و اعلام المنجد شود.
تل موزن . [ ت َ م َ زَ ] (اِخ ) شهر قدیمی است بین رأس عین و سروج و بین آن تا رأس عین ده میل است . گویند جالینوس بدانجا بود و آن را با...
تل اعفر. [ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) شهرکی است نزدیک حصن مسلمةبن عبدالملک ، بین حصن مسلمة و رقة از نواحی جزیره وبدانجا بستانها و موستانها...
تل اعفر. [ ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) عامه ٔ مردم آنرا چنین گویند اما خواص تل یعفر گویند اصل آن التل الاعفر بوده است بخاطر رنگ آن سپس ب...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۱۰ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.