اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طمع گسستن

نویسه گردانی: ṬMʽ GSSTN
طمع گسستن . [طَ م َ گ ُ س َس ْ ت َ ] (مص مرکب ) طمع بریدن . قطع امید کردن . دل برداشتن . صرف نظر کردن . ترک آز :
سزد که بگسلم از یار سیم دندان طَمْع
سزد که او نکند طَمْع پیر دندان کَرْو.

کسائی .


طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هرچه خواهی بگوی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.