اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طمیم

نویسه گردانی: ṬMYM
طمیم . [ طَ ] (ع ص ) سبک گردیدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || نرم نرم رفتن . (منتهی الارب ). نرم دویدن . (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). نرم نرم دویدن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
طمیم . [ طَ ] (ع ص ) اسپ نیکورو سریع و شتاب . (منتهی الارب ). اسب نیک تیزرو. (منتخب اللغات ). || (اِ) نوعی جامه و پارچه ٔ فاخر : هزار قبای ...
تمیم . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تمیمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمیمة شود.
تمیم . [ ت َ ] (ع ص ، اِ) تمام خلقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). درست خلقت . (آنندراج ). || سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) نام ابن ادبن طانجه ، پدر قبیله ای است و نام هژده صحابی است . (منتهی الارب ). قبیله ای از عرب و ج ِ تمیمة و نام هیجده...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) ابن ابی بن مقبل ۞ از بنی عجلان . شاعرعهد جاهلی بود. او اسلام را درک کرد و اسلام آورد. دیوان او را ابوسعید سکری و ابوع...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) ابن اسد الخزاعی ، صحابی است که در فتح مکه از طرف حضرت رسول اکرم (ص ) مأمور تجدید انصاب حرم گردید. رجوع به امتاع و...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) ابن الحمام الانصاری ، در غزوه ٔ بدر شهید گردید. و درباره ٔ وی و دیگر شهیدان بدر آیه ٔ شریفه ٔ: «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبی...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) ابن المعزبن بادیس الصنهاجی (422-501 هَ . ق )، از ملوک دولت صنهاجیه است وی از جانب پدر به ولایت مهدیه رسید (445 هَ ....
تمیم . [ ت َ ](اِخ ) ابن ایاس بن البکیراللیثی در فتح مصر بسال 20 هَ . ق . شهید شد و لازمه ٔ آن این است که تولد او در عهد حضرت رسول باشد. (ا...
تمیم . [ ت َ ] (اِخ )ابن بلکین پنجمین و آخرین امرای بنی زیری در غرناطه ،در سال 483 هَ . ق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.